و العصر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العصر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العصر

والعصر... ان الانسان لفی خسر... آری زمانه , زمانه ی خسران و زیان است و انسان چه میداند که در میان این زرق و برق ها و آسمان خراش ها و چراغ های تبلیغاتی که انگار مسحورشان شده چیزی گم کرده است؟ نشان از من نپرسید , من خود حیرانم... و منتظر فرجی که مرا دریابد تا با او به آخر والعصر برسم... الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر...

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «monument valley» ثبت شده است

تو این مدت (نه البته از وقتی اخرین پستمو گذاشتم) توفیق داشتم که چند تا بازی خوب رو تموم کنم ، البته میدونم شاید طبق نظر بعضی از حضرات بازی کردن و فیلم دیدن اتلاف وقت باشه ولی از اون جا که ما نیز به جای تکفیر الوسایل  توجیه المسایل مینویسیم باید بگم این بازی ها رو به خاطر تحلیل و فهمیدن بیشتر نصب کردم 
اولین بازی و بهترین بازی این مدت "monument valley" 
 

داستان بازی درباره شاهزاده ای به اسم ایداست که تنها چیزی که ازش میدونیم تلاش و امید بی وقفه ش به جستجو و طلب مغفرته ...در طول داستان ما باید از راه رو ها و پله های طولانی که با هندسه ای گمراه کننده به هم بافته شدن و هر قسمت این بازی رو تبدیل به یه تابلوی هنری کرده عبور کنیم و البته تقریبا همه این هزار تو ها به نحوی الهام گرفته از معماری اسلامیه.  این بازی به طرز معنی داری پر از خطاهای بصری و توهمات بیناییه که باعث میشه بین ما و ایدا در باره سردرگمی و اشفتگی یه نقطه اشتراک بزرگ وجود داشته باشه.

ایدا شاهزاده شرقی و  البته سفید پوشیه که نماد پاکیش همین لباس بلند سفیده و با کلاه مخروطیش که تو این داستان نماد دانایی و خرده از بین این خطاهای بصری میگذره و این رو به ذهن من متبادر میکنه که زندگی و اتفاقات پیش روی ما اونجوری که تصور میکنیم نیست و اغلب ناامیدی های ما از اینده به خاطر پیش داوری های ماست...


در طول داستان ایدا با یک موجود نورانی و ماورایی که کلاهی شبیه فلاسفه عصر صفوی به سر داره اشنا میشه که بهش انگیزه میده و با ادبیاتی شعرگونه داستان هایی مجهول از گذشته و هدف ایدا روایت میکنه و مارو با انسان هایی اشنا میکنه که با فراموش کردن هویت و گذشته خودشون به کلاغ هایی سیاه مزاحم و وراج تبدیل شدن که کلاه مخروطیشون رو روی صورتشون کشیدن و به شکل منقار در اوردنش... و سرنوشت همه این مردم جاهل که با غارغار کردن های مزاحمت بارشون فقط برای لحظاتی ایدا رو متوقف میکنن به دست ایداست...

این بازی معمایی هنرمندانه  خیر و شر رو در قالب تضاد های بین ایدا و انسان های مسخ شده بهیمه صفت و حتی اشتباهات گذشته مجهول ایدا و طلب عافیت و لباس عافیت پوشیدنش نشون داده و تردیدها و وسوسه های درونی رو به شکل خطاهای دید و توهم های بینایی "visual ilusions" نشون داده . و همین عناصر اون رو تبدیل به یک بازی استراتژیک (البته نه از نظر تقسیم بندی های گوگل پلی یا بازار بلکه حسن عباسی) کرده . 


خلاصه اینکه دره ی خاطرات عنصر دین و اخلاق رو خیلی خوب تونسته در بیاره و در مقایسه با بازی های داخلی که وقتی میخوان دینی کار کنن سریع به دنبال محسوسات و کلیشه های مذهبی  مثل شهدا و حتی در مواردی ارکان نماز ! میرن و درباره معقولات هیچ کاری جز کپی پیست کردن فرهنگ غربی ها و لیبرالیسم نمیکنن ، بسیار فکر شده و بخردانه ست.

این موضوع که روح بازی های به اصطلاح دینی ما لیبراله یعنی اینکه امتیاز گرفتن و دادن و سکه جمع کردن اونم در عملیات های جنگی که عمدتا با تم دفاع مقدس یا مدافعان حرم ساخته شده (مثل بازی کابوس دشمن) اصلا با اخلاص و ایثار شهدای ما نمیخونه و در پس ذهن ادم معماهایی سردرگم کننده تری از monument valley ایجاد میکنه...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۳
امیر اسکندری