
چند وقتیه که دارم تاسف میخورم برای این دیده بصیرت کژبین که گاهی حرکات دولت رو از پشت شیشه سیاه این عینک میبینه ... تاسف میخورم برای بی تقوایی های به اصطلاح بسیجی ها که انگار گذاشتند گذاشتند که نوبت دولت یازدهم برسد تا همه کاسه کوزه های این سی و چند سال را سرشان خورد کنند , ای کاش بسیجی طبق شعارش بی طرف بود و گرفتار شعار مرده باد زنده باد حزبش نمیشد. شاید تا همینجا هم جبهه گرفته باشید و طبق رسم چند ماهه ای که مرسوم است میخواهید چشم مرا با قاشق از کاسه در بیاورید.
چه قدر گفته بودند که انقلابی بی طرف است و باید مواضع صریحش را برای چپ و راست کشور اتخاذ کند, اما انگار همه اش را باد تمسخر گرفتیم و مثل دعوای انتخاباتی افتادیم به جان همدیگر!
در فضای کنونی بسیج را مقابل دولت دیدن خاری ست در چشم انقلاب , یک روز شروع به دیلینگ و دالانگ برای فوت پادشاه عربستان میکنید و فردا با پلاکارد جلوی رییس جمهور می ایستید و فحش و ناسزا که ... جالب تر اینکه "سریع القلم " های بسیجی با هرزه درایی های مجازی و واقعیشان این اباطیل را به امامی معصوم و رهبری مظلوم ربط می دهند... ای بسا ربط شقیقه و ...
در آخر این قلم آشفته و این جملات رمیده از هم گسیخته قول میدهد که در متنی جداگانه به تک تک مصادیق بپردازد... الان فقط راز دلی بود که در بین الطلوعین شانزده بهمن از این بیخیر بی خبر به بیان آمد...
راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی
امیر
باسمه تعالی
باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود.
امام خامنه ای1389/06/25
با ظهور انقلاب اسلامی در بهمن 57 و بر هم زدن تعادل قدرت های شرق و غرب، مستکبرین عالم تمام توان خود را صرف فروپاشی جموری اسلامی کردند؛از جنگ و کودتا گرفته تا فتنه و تحریم و...اما نه تنها در هیچ عرصه ای موفقیتی کسب نکردند بلکه با حضور گسترده و همیشگی مردم در تمام برهه های انقلاب بازنده همیشگی این بازی مزدوران عالم بوده اند.
یکی از نقشه های شوم دشمنان نظام،ایجاد شکاف بین آحاد مردم همیشه در صحنه ایران بود که با طراحی اتاق فکرهایشان –در راس آن ها امریکا و انگلیس- از فضای هیجانی بعد انتخابات استفاده کرده و آن را به یک التهاب و چالش برای کشور تبدیل کردند تا ازا این طریق به اهداف شوم خود که نشانه گرفتن اصل نظام بود برسند.
افرادی هم که در داخل کشور با زبانشان صریحا اسلام و شعارهای جمهوری اسلامی را نفی می کردند و با عملشان جمهوریت و قانون را زیر سوال بردند و خواصی که با سکوت شان و یا حتی همراهی شان با این جریان به کمک دشمنان نظام شتافتند ،باعث شدند که حضور 85 درصدی مردم در انتخابات که می توانست باعث تثبیت پایه های اقتدار نظام شود نادیده گرفته شود.
اکنون که چند سالی از خاطرات تلخ فتنه 88 می گذرد و نظام اسلامی حداکثر رافت را در برخورد با فتنه گران انجام داده،متاسفانه شاهد بازگشت برخی از این عناصر به عرصه تصمیم گیری های نظام بدون توجه به گناه نابخشودنی آن ها هستیم و دانشگاه یکی از فضاهایی ست که این ورشکستگان سیاسی که حیات سیاسی خود را در ارتباط با فتنه از دست داده اند به دنبال پیاده کردن خیالات خام خود هستند.
ملت شریف ایران، اساتید دلسوز و دانشجویان مسلمان این مرز و بوم هرگز جنایات و خباثتهای این فتنهگران در حق اسلام و انقلاب را فراموش نخواهند کرد. امروز کسانی که از این گونه اقدامات حمایت مینمودند چهره کریه خود را در پوششهای دیگری پنهان نمودهاند و مطمئنا در صورت پیدا نمودن فرصت مجدد لحظهای از فتنهانگیزی دیگری علیه ملت ایران دریغ نخواهند کرد.
در پایان ما دانشجویان بسیجی دانشگاه علوم پزشکی بابل اعلام میداریم که ضمن تجدید پیمان خود با امام راحل(ره)و شهیدان ، بر عهد خود با ولی فقیه زمان پایبند بوده و هرگز اجازه نخواهیم داد ذرهای در مسیر اهداف والا و مقدس نظام جمهوری اسلامی در دانشگاه خللی ایجاد گردد.
والعاقبه للمتقین
جناب آقای روحانی لطف کنین وقتی جو زده میشین با دستور پزشکتون از داروهای ضددوپامین مثل دومپریدون و آلوپریدول و فنوفلازین و ... استفاده کنین و الا اوضاع روانی شما نشون دهنده یک نوع شیدایی در اثر ازدیاد ترشح دوپامین از اعصاب دوپامینرژیکه. شما اخیرا انقدر قافیه ی "اعتدالتان" به تنگ آمده که به قول دوستم شهاب ضرب المثل " قافیه که به تنگ آید ، شاعر به جفنگ آید" رو شکافتین! بیشتر به نظرم میاد که بگم قافیه که تنگ آید قورباغه ابوعطا میخونه! این توصیه بنده رو به عنوان دانشجوی پرستاری جدی بگیرین و حتما هر چه سریعتر به پزشک مورد اعتمادتون رجوع کنین.
اما بعد، شنیدم امروز در یکی از سخنرانی های پر شورتان که به بهانه امام زمان(عج) برگزار شده بود پیروزی خودتون در انتخابات سال گذشته رو به مثابه عذرخواهی ملت از امام عصر دونستین! برادر عزیز من نمیدونم روی سن رفتن و شنیدن دست و جیغ و هورای طرفداران خداجوی شما چه قدر روی ترشح دوپامین تاثیر میگذاره ولی بهتره این یک مورد رو از این کمترین بشنوی و جدی بگیری که " کم گوی و گزیده گوی چون در... تا زاندک تو جهان شود پر" شما اگر دوست دارین هر چیزی رو به نفع خودتون و به رای خودتون تفسیر و تاویل کنین با موضوع مهدویت حق ندارین مانور بدین. نه شما بلکه هر سیاست مدار افراطی و "از آن ور بام افتاده " ی دیگه ای حق استفاده از نام مبارک ایشان را برای پیشبرد اهداف کوته فکرانه تان ندارید.
نه رهبری در انحصار ماست و نه دفاع مقدس و نه هیچ ارزش دیگه ای که طرفداران افراطی و منحرفتان "دیکتاتور" و " سربازان وحشی قوم آتیلا" معرفیشون کردن، ارزش های انقلاب ما اونقدر رفیع هستن که در دسترس تفکرات نزول کرده طرفدارای شما باشه! البته یک راه دیگه هم هست که مثل دوست و غمخوارتان به جعل خاطرات روی بیارین.
نکته ی بعدی اینه که اعتدال درسته از عدل میاد ولی به معنای عدالت نیست و من تعجب میکنم که شما چه طور دروس حوزوی رو پاس میکردین ؟ میانه روی به معنایی که شما فکر میکنید بعد از سال ها مشقت و تلاش بی وقفه تون برای انقلاب اسلامی به ارمغان اوردین هرگز در دستور کار هیچ یک از ائمه اطهار نبوده و نیست و به شما پیشنهاد میکنم کتاب حضرت مولایم "انسان دویست و پنجاه ساله" رو بگیری و مطالعه کنی. راستشو بخواین خودم هنوز تمومش نکردم ولی حس میکنم شما باید یه دور این سخنان گوهربار رو مطالعه کنی تا متوجه بشین اعتدال به معنی وادادگی سیاسی و اجتماعی نیست. خیر امام عصر فرمانده میانه روی نیست. وقتی صحبت از حق و باطل میشود لفظ بی محتوای اعتدال (همانی که شما تعریف میکنید) هیچ محلی از اعراب ندارد. امام زمان مظهر اسم شریف حق تشریف دارن و به استناد قران " هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون" . قسمت آخر این آیه رو با دقت بیشتری بخونین. و لو کره المشرکون.
والسلام
خب خدارو شکر بالاخره فهمیدیم هنر ارزشی و غیر ارزشی نداریم و اگه احیانا یکی این وسط مسطا با هیژده چرخ از روی فانتزی های رییس جمهور منتخبمون رد بشه حتما از روی غافلگیری و خامی بوده! یه دست دادن و روبوسی کردن که ارزش این همه ناراحتی رو نداره! خب حالا در هر حال این بنده خدا تازه از نادر جدا شده , هنوز تو شوکه اینو میگیرین به عنوان داور جشنواره کن انتخاب میکنین؟ به قول ارسطو آیا این صحیح است؟ آقای وزیر ارشاد هم به همین دلیل میگن لیلا حاتمی عزیز غافلگیر شدن! واقعا هم همینه , ما هنرمند غیر ارزشی نداریم , من تازه الان فهمیدم که ما هنرمند غافلگیر و غافل نگیر داریم!
" چ"روایتی بود از چمرانی که به جای دمیدن در آتش بیرحم جنگ محلی حرف از صلح و اتحاد میزند و بیشتر میخواهد اثبات کند مثل استادش آقای طالقانی هنوز در سواد چهره ی چپی ها نوری می بیند و نقطه اتکالی! مخاطب از همان صحنه های اول فیلم دستش می آید که این دکترای فیزیک پلاسما بی سبب عینکش را از غبار روزگار پاک نمیکند و انگار همه میزانسن برای این چیده شده که باور کنیم "چ" حرف جدیدی برای گفتن دارد . هر چند برای مخاطبی که به قول معروف با نیت شناخت بیشتر شهید، مصائب بلیط خریدن و سینما آمدن را به جان میخرد تقریبا هیچ کمکی نمیکند ولی حداقل در جواب دادن به بعضی از شبهات همیشگی که کمک میکند!
به نظرم زیباترین قسمت این فیلم لحظه هایی بود که در اوج نا امیدی ما و مردم پاوه صدای اذان شنیده میشد. لحظه ای که هواپیمای ارتش مقابل چشم های منتظرمان منفجر شد و همه امید مخاطب ناامید شد، صدای اذان ، این امید نا امیدی های ما از ماذنه ها برخاست و شهید آن جمله معروفش را که قوت قلب همه نسل های انقلاب است را به زبان آورد:
تا زمانی که صدای اذان از ماذنه ها به گوش میرسه نا امیدی معنایی نداره
چمران حاتمی کیا برخلاف همه نظرات مخالف دقیقا همانی است که در کتاب هایش میخوانی و میدانی، صحنه ای که خودی ها به خاطر یک مسئله کوچک به روی هم اسلحه میکشند و فراموش میکنند اذان به نیمه رسیده است دقیقا حکایت این روز های ماست که نقد هایمان از سر تخریب حزب مقابل است و هیچ بوی انقلاب نمی دهند. ما فراموش کرده ایم که نباید از آن دروازه رد شویم و باید با همه اختلاف نظر هایمان این سوی سنگر با هم بسازیم و از این ماذنه ها دفاع کنیم. فافهم!
برای من خیلی تاثیر گذار بود که در اوج ناامیدی ،شهید پشت آخرین سنگر ها بنشیند و آخرین گلوله ها را در خشاب تفنگ قرار دهد و الله اکبر بگوید... و بعد به دنبالش همه جمعیت درد کشیده و نا امید پاوه قران بخوانند. ای کاش آقای فرهادی هم یاد می گرفتند ...
این مطلب اولین جلسه از سلسله مباحث انتظار یار است
الحمدلله الذى انزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا، و الصلوة على من جعله شاهدا و مبشرا و نذیرا، و داعیا الى الله باذنه و سراجا منیرا و على آله الذین اذهب عنهم الرجس ، و طهرهم تطهیرا
شرح و تفسیر قرآن را اگر به معنای شرح لغات و بیان مقاصد و مدالیل آیات قرآنی بدانیم از همان ابتدای تشکیل جامعه نبوی پایه گذاری شده است. چنانچه در دل قرآن آیات فراوانی دال بر تفسیر و تعلیم کتاب الله به دست پیامبر اکرم دیده میشود. کما ارسلنا فیکم رسولا منکم ، یتلوا علیکم آیاتنا، و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه . نکته ی لطیف این آیات این است که بین تلاوت شدن آیات قرآن و تعلیم حکمت آن لفظ "یزکیکم" به معنای طهارت و تزکیه نفس آمده است. این لطیفه را فعلا به عنوان یک رمز در نظر داشته باشید تا به وقتش به شرح و بسط آن بپردازیم.
اما تفسیر قرآن کریم بعد از پیامبر اسلام (ص)توسط جمعی از صحابه رسول خدا (ص) ادامه پیدا کرد و از میان این صحابه میتوان به ابن عباس و عبدالله بن عمر و ... اشاره کرد که عمدتا به مسائل حاشیه ای و عمومی مثل شان نزول (بیان زمان و مکان نزول آیات و مصداق آیات) و بحث در مورد احادیث پیامبر در مورد آیات مختلف می پرداختند.تعداد روایاتی که تابعین به تفاسیر(!) خود اضافه نمودند بیشتر از صحابه بود و به نظر علامه طباطبایی تنها تفاوت روش تفسیری این دو گروه همین بود! از دید دشمن شناسی اینجانب در تفاسیر ابن ابی لیلی و سدی به وضوح دست پنهان یهود و بنی امیه برای ورود اسرائیلیاتی نظیر تجسم خدا و ... را در متن اسلام دید. دلیل استفاده من از لفظ متن اسلام این است که متاسفانه بعضی از اعتقادات عوام شیعه اثنی عشری نیز تحت تاثیر این خرافات قرار گرفته است .
حالا شما تصور کنید در اوایل حکومت عباسیان فلسفه یونانی به عربی ترجمه شود و روش عقلی وارد مجالس تفسیر قرآن شود و مقارن با آن صوفی گری و عرفان کاذب نیز شروع به رویش کند. به قول علامه طباطبایی : اختلاف مذاهب آنچنان در میان مسلمانان تفرقه افکنده بود، که میان مذاهب اسلامى هیچ ، کلمه واحدى نمانده بود، جز دو کلمه (لا اله الا الله و محمد رسول الله )، و گر نه در تمامى مسائل اسلامى اختلاف پدید آمده بود. در نتیجه در طریقه بحث از معانى آیات قرآنى متفرق شدند، و هر جمعیتى براى خود طریقه اى بر طبق طریقه مذهبى خود درست کرد.
ادامه دارد...