و العصر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العصر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العصر

والعصر... ان الانسان لفی خسر... آری زمانه , زمانه ی خسران و زیان است و انسان چه میداند که در میان این زرق و برق ها و آسمان خراش ها و چراغ های تبلیغاتی که انگار مسحورشان شده چیزی گم کرده است؟ نشان از من نپرسید , من خود حیرانم... و منتظر فرجی که مرا دریابد تا با او به آخر والعصر برسم... الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر...

طبقه بندی موضوعی

به بهانه ی monument valley و کلامی چند...

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ق.ظ
تو این مدت (نه البته از وقتی اخرین پستمو گذاشتم) توفیق داشتم که چند تا بازی خوب رو تموم کنم ، البته میدونم شاید طبق نظر بعضی از حضرات بازی کردن و فیلم دیدن اتلاف وقت باشه ولی از اون جا که ما نیز به جای تکفیر الوسایل  توجیه المسایل مینویسیم باید بگم این بازی ها رو به خاطر تحلیل و فهمیدن بیشتر نصب کردم 
اولین بازی و بهترین بازی این مدت "monument valley" 
 

داستان بازی درباره شاهزاده ای به اسم ایداست که تنها چیزی که ازش میدونیم تلاش و امید بی وقفه ش به جستجو و طلب مغفرته ...در طول داستان ما باید از راه رو ها و پله های طولانی که با هندسه ای گمراه کننده به هم بافته شدن و هر قسمت این بازی رو تبدیل به یه تابلوی هنری کرده عبور کنیم و البته تقریبا همه این هزار تو ها به نحوی الهام گرفته از معماری اسلامیه.  این بازی به طرز معنی داری پر از خطاهای بصری و توهمات بیناییه که باعث میشه بین ما و ایدا در باره سردرگمی و اشفتگی یه نقطه اشتراک بزرگ وجود داشته باشه.

ایدا شاهزاده شرقی و  البته سفید پوشیه که نماد پاکیش همین لباس بلند سفیده و با کلاه مخروطیش که تو این داستان نماد دانایی و خرده از بین این خطاهای بصری میگذره و این رو به ذهن من متبادر میکنه که زندگی و اتفاقات پیش روی ما اونجوری که تصور میکنیم نیست و اغلب ناامیدی های ما از اینده به خاطر پیش داوری های ماست...


در طول داستان ایدا با یک موجود نورانی و ماورایی که کلاهی شبیه فلاسفه عصر صفوی به سر داره اشنا میشه که بهش انگیزه میده و با ادبیاتی شعرگونه داستان هایی مجهول از گذشته و هدف ایدا روایت میکنه و مارو با انسان هایی اشنا میکنه که با فراموش کردن هویت و گذشته خودشون به کلاغ هایی سیاه مزاحم و وراج تبدیل شدن که کلاه مخروطیشون رو روی صورتشون کشیدن و به شکل منقار در اوردنش... و سرنوشت همه این مردم جاهل که با غارغار کردن های مزاحمت بارشون فقط برای لحظاتی ایدا رو متوقف میکنن به دست ایداست...

این بازی معمایی هنرمندانه  خیر و شر رو در قالب تضاد های بین ایدا و انسان های مسخ شده بهیمه صفت و حتی اشتباهات گذشته مجهول ایدا و طلب عافیت و لباس عافیت پوشیدنش نشون داده و تردیدها و وسوسه های درونی رو به شکل خطاهای دید و توهم های بینایی "visual ilusions" نشون داده . و همین عناصر اون رو تبدیل به یک بازی استراتژیک (البته نه از نظر تقسیم بندی های گوگل پلی یا بازار بلکه حسن عباسی) کرده . 


خلاصه اینکه دره ی خاطرات عنصر دین و اخلاق رو خیلی خوب تونسته در بیاره و در مقایسه با بازی های داخلی که وقتی میخوان دینی کار کنن سریع به دنبال محسوسات و کلیشه های مذهبی  مثل شهدا و حتی در مواردی ارکان نماز ! میرن و درباره معقولات هیچ کاری جز کپی پیست کردن فرهنگ غربی ها و لیبرالیسم نمیکنن ، بسیار فکر شده و بخردانه ست.

این موضوع که روح بازی های به اصطلاح دینی ما لیبراله یعنی اینکه امتیاز گرفتن و دادن و سکه جمع کردن اونم در عملیات های جنگی که عمدتا با تم دفاع مقدس یا مدافعان حرم ساخته شده (مثل بازی کابوس دشمن) اصلا با اخلاص و ایثار شهدای ما نمیخونه و در پس ذهن ادم معماهایی سردرگم کننده تری از monument valley ایجاد میکنه...

نظرات  (۲)

تحلیل قشنگی بود
تحلیل خوبی بود،منتها احساس میکنم بعضی نکات بازی بررسی نشدن،

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی