انسان باید شعار ندهد!
شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ
راست میگفت ما چه قدر گرفتار الفاظیم , بدون اینکه بدانیم چه هستند همین حروف ساده بی غل و غش را کنار هم میچینیم و دم از فلسفه میزنیم. ما قبل از آنکه تشنه شویم تا خرخره سیراب شدیم و شکم عقلمان از مفاهیم انتزاعی باد کرده...
چه قدر خواستیم به تکامل برسیم و یک شبه سیر آفاق و انفس کنیم... چه قدر کوته فکریم که کامل شدن حد یقف خواسته هایمان است, نمیدانیم تکامل اگر محقق شود انسان هم که همه ی خواسته اش از روزی که به زندگی غار نشینی بدرود گفت و پا به سرزمین وحشی "بکش تا کشته نشوی" گذاشت , راکد میشود.
انسان از جان این فلسفه و عرفان چه میخواهد ؟ انسان... این انسان خسارت دیده دردمند...
کاش میشد کنار همین حوض ماهی های قرمز و فربه خطوط آبی عرفان را پیدا کرد که به آب و نور پیوند میخورد... رقص این ماهی سرخوش را میان هیجان عمیق حوض فهمید... به راستی فرق من و این ماهی لیز در چیست؟ کمال او در شکار تکه های نانی ست که فکر میکند از دست من دیوانه می رباید و با غرور به اعماق آب فرو میرود . کمال من هم در این حوضی که گرفتارش شده ام و بدل دریا گرفته ام همین است. فقط دنبال پر شدنیم... گاه تکه های نان را میان کتاب ها میجوییم و گاه سر سفره ها... هیچ نمیپرسیم آخرش که چی؟ آخرش که از شدت سیری شکممان باد کرد و نفخ کردیم چه میشود؟
ما باید کنار این کامل شدن رشد کنیم, بارور شویم, یا باز هم شعار بدهیم و فلسفه استفراغ کنیم ؟
تا عبرت بگیریم...
چه قدر خواستیم به تکامل برسیم و یک شبه سیر آفاق و انفس کنیم... چه قدر کوته فکریم که کامل شدن حد یقف خواسته هایمان است, نمیدانیم تکامل اگر محقق شود انسان هم که همه ی خواسته اش از روزی که به زندگی غار نشینی بدرود گفت و پا به سرزمین وحشی "بکش تا کشته نشوی" گذاشت , راکد میشود.
انسان از جان این فلسفه و عرفان چه میخواهد ؟ انسان... این انسان خسارت دیده دردمند...
کاش میشد کنار همین حوض ماهی های قرمز و فربه خطوط آبی عرفان را پیدا کرد که به آب و نور پیوند میخورد... رقص این ماهی سرخوش را میان هیجان عمیق حوض فهمید... به راستی فرق من و این ماهی لیز در چیست؟ کمال او در شکار تکه های نانی ست که فکر میکند از دست من دیوانه می رباید و با غرور به اعماق آب فرو میرود . کمال من هم در این حوضی که گرفتارش شده ام و بدل دریا گرفته ام همین است. فقط دنبال پر شدنیم... گاه تکه های نان را میان کتاب ها میجوییم و گاه سر سفره ها... هیچ نمیپرسیم آخرش که چی؟ آخرش که از شدت سیری شکممان باد کرد و نفخ کردیم چه میشود؟
ما باید کنار این کامل شدن رشد کنیم, بارور شویم, یا باز هم شعار بدهیم و فلسفه استفراغ کنیم ؟
تا عبرت بگیریم...
۹۲/۱۱/۲۶